Tak Derakht & Bidaade Zamaan Songtext
von Shakila
Tak Derakht & Bidaade Zamaan Songtext
تــک درخـتی تـیـره بــخـتـم
کــه در ســکــوت صـــحــرا
فریاد من شکسته در گلویم
تک درختی بی پناهم
کــه دشــت آرزو هــا
گردید آخر مزار آرزویم
خشک و بی بارم پس ثمرم کو
آن شــادابی آن بـرگ و بــرم کو
دور از یاران بـی توشــه و بـرگم
هم خانه محنت همسایه مرگم
بـر رخــســارم غـبــار غـم نشسـته
طوفان از من چه شاخه ها شکسته
چو نـهـال زهـرآلـوده هـمـه کـس از من بگریزد
نه کسی با من بنشیند نه کسی با من آمیـزد
گویم غم خود را با خـار بـیابان
در سینه نهفتم اسرار فراوان
در دل شب سکوت صحرا بود غم افزا آااا
از تو جدا بگویم ای مه حدیث خود با ماه
تــک درخـتی تـیـره بــخـتـم
کــه در ســکــوت صـــحــرا
فریاد من شکسته در گلویم
تک درختی بی پناهم
کــه دشــت آرزو هــا
گردید آخر مزار آرزویم
خشک و بی بارم پس ثمرم کو
آن شــادابی آن بـرگ و بــرم کو
دور از یاران بـی توشــه و بـرگم
هم خانه محنت همسایه مرگم
بـر رخــســارم غـبــار غـم نشسـته
طوفان از من چه شاخه ها شکسته
کــه در ســکــوت صـــحــرا
فریاد من شکسته در گلویم
تک درختی بی پناهم
کــه دشــت آرزو هــا
گردید آخر مزار آرزویم
خشک و بی بارم پس ثمرم کو
آن شــادابی آن بـرگ و بــرم کو
دور از یاران بـی توشــه و بـرگم
هم خانه محنت همسایه مرگم
بـر رخــســارم غـبــار غـم نشسـته
طوفان از من چه شاخه ها شکسته
چو نـهـال زهـرآلـوده هـمـه کـس از من بگریزد
نه کسی با من بنشیند نه کسی با من آمیـزد
گویم غم خود را با خـار بـیابان
در سینه نهفتم اسرار فراوان
در دل شب سکوت صحرا بود غم افزا آااا
از تو جدا بگویم ای مه حدیث خود با ماه
تــک درخـتی تـیـره بــخـتـم
کــه در ســکــوت صـــحــرا
فریاد من شکسته در گلویم
تک درختی بی پناهم
کــه دشــت آرزو هــا
گردید آخر مزار آرزویم
خشک و بی بارم پس ثمرم کو
آن شــادابی آن بـرگ و بــرم کو
دور از یاران بـی توشــه و بـرگم
هم خانه محنت همسایه مرگم
بـر رخــســارم غـبــار غـم نشسـته
طوفان از من چه شاخه ها شکسته
Writer(s): Abbas Shapouri Lyrics powered by www.musixmatch.com