Man Az An Khakh Songtext
von Mohsen Namjoo
Man Az An Khakh Songtext
من از آن دست بدین قله ناصاف کشیدم
که دگر سفت بُریدم، که دگر سخت رمیدم
من از آن عشق بدین توده ناپاک مُریدم
من از آن هیچ ندیدم که دگر راست جهیدم
(من اگر) من اگر (من اگر) من اگر
من اگر دست نبُردم، و گرَم مست چریدم
من از این درد فروبسته مطلق شکلیدم
من اگر نیک و پلیدم
من از این مزرعه آبی مستور مطنطن
من از این سطح مُقَرنس که به انگشت کشیدم
و از این شعر که از اول تا به سر خط همین جا قلمیدم
دَم کرزا قلمیدم، دم هرجا قلمیدم
و به تن لرزه چو بیدم، چو بیدم، چو بیدم
و به تن لرزه چو بیدم که نرینم
من از این خنجر تقدیر چه دیدم که دگر صبر گزینم؟
من از آن خاک چه دیدم؟
جز همان قرن فروکاسته بر جوی لهیدم
که چو فریاد برآرم، که چو فریاد برآرم
نه دگر سروِ سَهی، سرو سپیدم
من از موزه میکائیلی از شوق پریدم پایین (و دگر، و دگر هیچ ندیدم)
و دگر هیچ ندیدم (و دگر هیچ ندیدم، و دگر هیچ ندیدم، و دگر هیچ ندیدم)
من از آن دست بدین قله ناصاف کشیدم (من از آن دست بدین قله ناصاف کشیدم)
که دگر سفت بُریدم، که دگر سخت رمیدم (که دگر سفت بُریدم، که دگر سخت رمیدم)
من از آن عشق بدین توده ناپاک مُریدم (من از آن عشق بدین توده ناپاک مُریدم)
من از آن هیچ ندیدم که دگر راست جهیدم (من از آن هیچ ندیدم که دگر راست جهیدم)
من اگر دست نبُردم، و گرَم مست چریدم (من اگر، من اگر، من اگر، من اگر)
من از این درد فروبسته مطلق شکلیدم (شکلیدم، شکلیدم، شکلیدم)
من از این مزرعه آبی مستور مطنطن (من از این، من از این، من از این)
من از این سطح مُقَرنس که به انگشت کشیدم (من از این، من از این)
وز این شعر که از اول تا به سر خط همین جا قلمیدم
دَم کرزا قلمیدم، دم هرجا قلمیدم
و به تن لرزه چو بیدم، چو بیدم، چو بیدم، چو بیدم
و به تن لرزه چو بیدم که نرینم
من از این خنجر تقدیر چه دیدم که دگر صبر گزینم؟ (من از این خنجر تقدیر چه دیدم که دگر صبر گزینم؟)
من از آن خاک چه دیدم؟
(چه دیدم؟) جز همان قرن فروکاسته بر جوی لهیدم
که چو فریاد برآرم، که چو فریاد برآرم
نه دگر سروِ سَهی، سرو سپیدم (سرو سپیدم، سرو سپیدم)
(و دگر هیچ ندیدم، و دگر هیچ ندیدم که دگر سخت بریدم)
(و دگر هیچ ندیدم که دگر سخت بریدم)
که دگر سفت بُریدم، که دگر سخت رمیدم
من از آن عشق بدین توده ناپاک مُریدم
من از آن هیچ ندیدم که دگر راست جهیدم
(من اگر) من اگر (من اگر) من اگر
من اگر دست نبُردم، و گرَم مست چریدم
من از این درد فروبسته مطلق شکلیدم
من اگر نیک و پلیدم
من از این مزرعه آبی مستور مطنطن
من از این سطح مُقَرنس که به انگشت کشیدم
و از این شعر که از اول تا به سر خط همین جا قلمیدم
دَم کرزا قلمیدم، دم هرجا قلمیدم
و به تن لرزه چو بیدم، چو بیدم، چو بیدم
و به تن لرزه چو بیدم که نرینم
من از این خنجر تقدیر چه دیدم که دگر صبر گزینم؟
من از آن خاک چه دیدم؟
جز همان قرن فروکاسته بر جوی لهیدم
که چو فریاد برآرم، که چو فریاد برآرم
نه دگر سروِ سَهی، سرو سپیدم
من از موزه میکائیلی از شوق پریدم پایین (و دگر، و دگر هیچ ندیدم)
و دگر هیچ ندیدم (و دگر هیچ ندیدم، و دگر هیچ ندیدم، و دگر هیچ ندیدم)
من از آن دست بدین قله ناصاف کشیدم (من از آن دست بدین قله ناصاف کشیدم)
که دگر سفت بُریدم، که دگر سخت رمیدم (که دگر سفت بُریدم، که دگر سخت رمیدم)
من از آن عشق بدین توده ناپاک مُریدم (من از آن عشق بدین توده ناپاک مُریدم)
من از آن هیچ ندیدم که دگر راست جهیدم (من از آن هیچ ندیدم که دگر راست جهیدم)
من اگر دست نبُردم، و گرَم مست چریدم (من اگر، من اگر، من اگر، من اگر)
من از این درد فروبسته مطلق شکلیدم (شکلیدم، شکلیدم، شکلیدم)
من از این مزرعه آبی مستور مطنطن (من از این، من از این، من از این)
من از این سطح مُقَرنس که به انگشت کشیدم (من از این، من از این)
وز این شعر که از اول تا به سر خط همین جا قلمیدم
دَم کرزا قلمیدم، دم هرجا قلمیدم
و به تن لرزه چو بیدم، چو بیدم، چو بیدم، چو بیدم
و به تن لرزه چو بیدم که نرینم
من از این خنجر تقدیر چه دیدم که دگر صبر گزینم؟ (من از این خنجر تقدیر چه دیدم که دگر صبر گزینم؟)
من از آن خاک چه دیدم؟
(چه دیدم؟) جز همان قرن فروکاسته بر جوی لهیدم
که چو فریاد برآرم، که چو فریاد برآرم
نه دگر سروِ سَهی، سرو سپیدم (سرو سپیدم، سرو سپیدم)
(و دگر هیچ ندیدم، و دگر هیچ ندیدم که دگر سخت بریدم)
(و دگر هیچ ندیدم که دگر سخت بریدم)
Writer(s): Mohsen Namjoo Lyrics powered by www.musixmatch.com