Hichi Songtext
von Mohsen Namjoo
Hichi Songtext
توی زندان پارسایی جان به جان آفرینش تسلیم است
توی گودال انزوایی غم نوستالژی سنگین است
درد آنچه برفت رنگین است
منو بنداز برو بابا ول کن
از خودت حرف داری دل دل کن
آنقدر دانمم که هیچ نیستم
عمرا عشقی اونم نمی دانی
عمرا عشقی اونم نمی دانی
توی زندان پارسایی جان به جان آفرینش تسلیم است
توی گودال انزوایی غم نوستالژی سنگین است
درد آنچه برفت، رنگین است
درد آنچه برفت، رنگین است
غم چو اهریمنیست جان فرسا
توی واکسیل و نقش دژبانی
غم چو اهریمنیست جان فرسا
توی واکسیل و نقش دژبانی
بر اضافه حقوق شادی کن
آنقدر آنقدر که بتوانی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلا هیچی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلا هیچی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلا هیچی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلا هیچی
چون اونم نیست پس کلا هیچی
پس کلا هیچی هیچی هیچی هیچی هیچی
توی گودال انزوایی غم نوستالژی سنگین است
درد آنچه برفت رنگین است
منو بنداز برو بابا ول کن
از خودت حرف داری دل دل کن
آنقدر دانمم که هیچ نیستم
عمرا عشقی اونم نمی دانی
عمرا عشقی اونم نمی دانی
توی زندان پارسایی جان به جان آفرینش تسلیم است
توی گودال انزوایی غم نوستالژی سنگین است
درد آنچه برفت، رنگین است
درد آنچه برفت، رنگین است
غم چو اهریمنیست جان فرسا
توی واکسیل و نقش دژبانی
غم چو اهریمنیست جان فرسا
توی واکسیل و نقش دژبانی
بر اضافه حقوق شادی کن
آنقدر آنقدر که بتوانی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلا هیچی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلا هیچی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلا هیچی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
چون اونم نیست پس کلا هیچی
چون اونم نیست پس کلا هیچی
پس کلا هیچی هیچی هیچی هیچی هیچی
Writer(s): Mohsen Namjoo Lyrics powered by www.musixmatch.com