Nemikham Songtext
von Mirza

نمی خوام, آویخته باشد هیچ الکی
نمی خوام, پیدا شود ماه از پُشتٍ ابر
نمی خوام, آخرٍ شاهنامه, خوش باشد
نمی خوام, حلوایی که دیر سازد صبر
هیچش سفر لازم نیست, خامی که پخته نشود
صوفی صافی نشود, به که جامی هدر نرود


نمی خوام, نَرود میخٍ آهنین در سنگ
نمی خوام, تَک بماند گاوٍ نُه مَن شیر
نمی خوام, شبی که هزار شب نشود
نمی خوام, از گُشنه با خبر باشد سیر
گرگ زاده گرگ نشود مگر آدم بزرگش کند
آهن خنجر می شود به که جورٍ استاد نکشد

نمی خوام, بتَرسد مار گزیده از نَخ
نمی خوام, بُزَک نمیرد تا بهار
نمی خوام, نمانَد داغ به دلٍ یخ
نمی خوام, سَرٍ بی گناه نرود به دار

هیچش سفر لازم نیست, خامی که پخته شود
صوفی صافی نشود, به که جامی هدر نرود

نمی خوام, یک دست صدا ندهد
نمی خوام, با یک گل بهار نشود
نمی خوام, یک دست صدا ندهد
نمی خوام, با یک گل بهار نشود


گرگ زاده گرگ نشود مگر آدم بزرگش کند
آهن خنجر می شود به که جورٍ استاد نکشد