Faryaad Songtext
von Leila Forouhar
Faryaad Songtext
(I will only speak the language of my heart, with the one how get it, I ran to you, I ran to you, in patiently
As the flowers deliver your purpose
My whole been loaned to you
You are the ocean
I am the vein
All my wisdom blows out the window
But a cup of wine with you)
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل
در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل
من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم (تا گریه در محفل کنم)
اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای
آنگه به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم
غرق تمنای توام موجی ز دریای توام
غرق تمنای توام موجی ز دریای توام
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای
آنگه به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم
غرق تمنای توام موجی ز دریای توام
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم
اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای
آنگه به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم
از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم
اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای
آنگه به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم
از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم
As the flowers deliver your purpose
My whole been loaned to you
You are the ocean
I am the vein
All my wisdom blows out the window
But a cup of wine with you)
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل
در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل
من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم (تا گریه در محفل کنم)
اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای
آنگه به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم
غرق تمنای توام موجی ز دریای توام
غرق تمنای توام موجی ز دریای توام
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای
آنگه به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم
غرق تمنای توام موجی ز دریای توام
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم
اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای
آنگه به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم
از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم
اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای
آنگه به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم
از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم
Lyrics powered by www.musixmatch.com